ی عطر تقریبا خطی با بوی غالب زیره و آلوی سیاه و کمی هم هل پخش و ماندگاری متوسط

هشتاد درصد نت بویایی عطر زیره و 18 درصد آلو هست. آلو یه کوچولو ترش و غنی شده هست.در واقع بستر کار زیره سیاه هست و آلو و به مقدار بسیار جزیی هل به غنی کردن و کامل کردن بوی نهایی عطر کار کمک میکنند. عطر اصلا تلخ نیست و یه مقدار جزیی شیرینه. شیرینی مربوطه هم به خاطر شیرینی هست که در خود زیره سیاه موجوده و خیلی کم مربوط به دارچین هست. پخش نسبتا متوسط و ماندگاری متوسط داره. خیلی عطر بخصوصی نیست. ممکنه که برای فرانسوی ها عطر خاصی باشه؛ ولی برای ایرانیها خیر. وقتی که آدم وارد بازار بزرگ کرمان میشه و به وسط اون میرسه؛ یکسری مغازه هستند که زیره کرمان رو عرضه میکنند. بوی این عطر تقریبا دقیق اون فضا رو به تصویر میکشه نتهایش تغییری نمیکنه و از اول تا آخرش زیره سیاه داره. در واقع کامل خطی هست.

شروعی گورمند از ترکیب خرما به علاوه وجهه ای جوسی آبنباتی، حاصلِ پرتقال و انار... یک سویه کریمی پودری داره به واسطه آمیزش بادام، آلو و مشک.. از شروع تا میانه راه، اتومبیلِ این رگه  ی پودری به جلوحرکت می کنه تا نت پایانی.. توقف می کنه  و مشک از ماشین پیاده میشه وَ می پیونده به تصویری خاکی رزینی و رُخی غنی، انیمالیک و تاریک از خودش بروز میده..

تمام این موارد که گفته شد رو، از اول تا آخر، بر بستری از زیره و کامپلکسی از ادویه جات تصور کنید.. زیره وَ این فضای ادویه ای، مساحتِ یک دایره اند و نت های دیگر بر سطحِ این شکل، حرکتی دایره وار دارند.. مثل یه کتابِ پایان باز میمونه.. نیرویی گریز از مرکز وجود داره که مانع میشه شما به نتیجه ای برسید..  چرخشِ نت ها اسبابِ سرگیجه شد برام..

پی نوشت: پرنیان عزیز، لیتل سانگ هیچ وقت نه روی پوست و نه موهام به درای دون نرسید.. نوشته شما فلش بکی شد به ریویو چند ماه پیشِ من از لیتل سانگ.. که مصداقی بود از ابزردتی؛ و بعد پرتم کرد به زمان حال و این یکی، نشان از سخت نگرفتن و پذیرفتنِ اینکه انسان چقدر تنهاست و تنها هم خواهد مرد...خیلی لذت بردم از متن شما و من رو ببخشید که جوابیه ی کامتتون رو اینجا پیوست زدم.. نمی خواستم اتمسفر اینجا شلوغ بشه.. عزیزید:)