اونوم بات نات تودی Filippo Sorcinelli But Not Today

اونوم بات نات تودی
9
درخواست موجودی
چنانچه این محصول یا نوع شیشه مد نظر شما در حال حاضر موجود نمی باشد از این طریق درخواست دهید و ما پس از موجود شدن به شما اطلاع می دهیم
محصول :
اونوم بات نات تودی
نام لاتین :
Filippo Sorcinelli But Not Today
برند :
تومان

توضیحات محصول

اونوم بات نات تودی Filippo Sorcinelli But Not Today

ترکیبات اصلی عطر اونوم بات نات تودی :

کاستریوم ، چرم ، سوسن ، یاس ، میخک ، نت های حیوانی  ، نتهای فلزات

مشخصات محصول

حجم100ml
نظرات کاربران
ایمان . م
22:22:04 1399/7/5

به به موجود بفرمایید که بسیار منتظرم...

میثم . ر
21:35:45 1399/7/6

ایمان جان شما مثل اینکه قبلا این عطر رو داشتین ! میشه راجبش یه توضیحی بدین که چجور عطریه نوت هاش خیلی عجیبـه " نتهای فلزات !!

ایمان . م
23:24:33 1399/7/6

خیر میثم جان من تنها کاری که از فیلیپو تست نداشتم همین یه مورد بوده به علاوه اثر جدیدش اسکوزمی که به لطف مدیریت این سایت موجود شد. من علاقه وحشتناکی به کارهای این هنرمند دارم و تمام کارهاشو یک خط داستانی قوی و دنباله دار می دونم مثل همین عطر و عطر قبلی کواندو رپیتا این استازی و جدیدترین عطری که همین ماه پیش منتشر شده به نام اسکوزمی Scusami. ___ اما در مورد نت های فلزی که اشاره کردید، به طور کلی وقتی که سطح فلزی با پوست تماس پیدا کنه، پراکسید Peroxide های پوست اکسید میشن و نتیجتا ما بوی آهن رو استشمام می کنیم. در طبیعت هم مواد و ترکیباتی وجود داره که به ما این حس فلزی رو القا کنه. مثلا اگر تجربه بوییدن خون رو داشته باشید شاید یه حس شبه فلزی بهتون دست داده باشه. این به خاطر وجود اهن در هموگلوبین هست که باز به عنوان مثال اگه دستتون رو با جسم تیزی بریده باشید، تماس خون با سطح پوست هست که اون مولکول ها ازاد میشن و به بینی شما می رسن. یا در شمعدانی و اسطوخدوس هم ما میتونیم حس فلزی و اون حس تمیزی و فرش بودن این نت ها رو درک کنیم. ___ در مورد نت های فلزی این عطر هم توی سایت خود فیلیپو نت هایی که ذکر کرده متفاوت با توصیفات مرجع های دیگه س اما به عنوان مثال در تاپ نوت: "برگاموت، درمنه، اسطوخدوس و لیمو" ذکر شده که جالبه بدونید دوز مناسبی از همین اسطوخدوس هست که باعث میشه اون حس فلزی به ما القا بشه.

میثم . ر
10:30:19 1399/7/7

ایمان جان واقعا ازت ممنونم چقدر خوب توضیح دادی " حتما ازش سفارش میدم

ایمان . م
04:30:23 1399/7/14

فیلم سکوت بره ها _ سکانس سوم _ آسایشگاه بالتیمور _ داخلی _ روز _ ملاقات کلاریس و دکتر هانیبال لکتر در پلانی از این سکانس، تصویری کلوز از هانیبال لکتر را داریم، غرق توجه، به کلاریس، با دقت و از پشت شیشه ای حفاظتی با جداره های فلزی و سوراخ هایی که روی آن وجود دارد، بو می کشد، کلاریس را، هوای بیرون را، و رو به کلاریس می گوید: تو از کرم پوست ایوان استفاده می کنی و بعضی وقتا L'Air du Temps می زنی، اما _نه_امروز! در ادامه کلاریس به لکتر می گوید: همه این نقاشی ها کار شماست دکتر؟ هانیبال در جواب می گوید: این دوئومو (Duomo) هست. که از بِلودره (Belvedere) دیده میشه. در مورد فلورانس میدونی؟ کلاریس: همه این جزییات تنها از تخیل و حافظه شماست؟ هانیبال: حافظه! چیزی که من ازش استفاده می کنم، جای دیدن! ___________________ در نگاه اول باید چشم را بست و به حافظه اعتماد کرد. چنان که هانیبال چشمان خود را در زندانی می بندد و جهان بیرون را متصور و بازآفرینی می کند. و حتی کلاریس را! ترکیب بوی تمیز، لطیف و پاکیزه مواد آرایش یک زن در کنار مردی با هوش بسیار، کمالگرا و با روحیاتی خشن و به دور از عرف جامعه. بالانسی زیبا از نت های فلورال اسپایسی. گل میخک، یاس ایندولیک، سوسن ... نمادی از کلاریس. دختری با ظاهری آرام و دلفریب. ( همچنین سوسن در مسیحیت سمبلی از باکرگی و پاکیزه و منزه بودن مریم مقدس است. ) در کنار ته بویی از گلپر و اسطوخدوس در مقابل آکورد فلزی.. بوی خون! اما چرا خون؟ در سکانسی دیگر از فیلم سکوت بره ها در آنجا که هانیبال را درمکانی دیگر، در قفسی با میله های فلزی قرار داده اند، هانیبال با استفاده از مغزی قلمی فلزی که در صحنه ای دیگر ربوده، دستبند خود را باز می کند و با آنها درگیر شده و با آرامش تمام به زندگی آنها خاتمه می دهد! بعد از آن، موسیقی در حال پخش است، هانیبال به واریاسیون های گلدبرگ - اثری از باخ - قطعه گلن گولد گوش می دهد و صورتی که بر روی آن قطرات خون پاشیده شده، با دستانی که در حال رقص که همچون رهبر ارکستر، در حال رهبری و لذت از این قطعه بی نهایت زیباست! نوعی حس رهایی بعد از کشتاری که با نهایت آرامش و خود خواسته اتفاق افتاده! بعد از گذشت اندک زمانی از تست عطر، این رهایی عجیب را می توانید حس کنید...در کنار ترسی زیبا! که ترکیب آکورد چرمی و حس انیمالیک این کار هست که بواسطه کاستاریوم به هرچه بیشتر القا کردن این حس کمک می کنه. این عطر از قلم، خون، حافظه و تخیل حرف می زنه. فیلیپو شاهکاری ساخته که در وصف این موجود! می توان صفحه ها نوشت. این عطر بوی جنایتی هوشمندانه، بوی سختی و نرمی، بوی جزئیاتی دقیق، بوی تاریکی در کنار احساسی روشن، بوی عشقی منجمد شده، از دو جنسی متفاوت، دوست داشتنی تمام عیار و لذتی که هرگز ارضا نمی شود! بهم نمی رسد و تمام نمی شود! بوی هانیبال در کنار کلاریس می دهد! از مدیریت سایت متشکرم که فرصت تست این شاهکار رو فراهم کرد. این عطر را حتما تهیه خواهم کرد، اما نه امروز!

علی . ز
01:42:51 1400/8/11

کی بشه بیام ببینم موجود شده ...

کامبیز . خ
15:33:18 1402/1/21

واقعا تو هر عرصه ای چندتا اسطوره و به قولی ،جادوگر ظهور میکنن که باعث میشن اسمشون تا ابد در یادها بمونه و تو حرفه خودشون جادو میکنن، تو فوتبال امثال مارادونا و مِسی، تو هنرپیشگی امثال آل پاچینوها و مارلون براندوها،در موسیقی امثال بتهوون و باخ، تو نقاشی امثال ون‌گوگ و داوینچی، تو گزارشگری فوتبال امثال جواد خیابانی(البته این آخری رو گفتم که فضا عوض شه، زیاد جدیش نگیرین) و تو عرصه عطرسازی، فیلیپو سورچینلی که واقعا میشه با قطعیت بهش لقب جادوگر دنیای عطرسازی رو داد، چون عطرایی که میسازه هرکدومشون یه داستان، یه افسانه، یه تراژدی و یا یه سکانس افسانه ای از یه فیلم درجه یک رو پشت سر خودشون دارن و هیچکدوم صرفا برای اینکه مخاطب خوشش بیاد، ساخته نشدن و درواقع امکان اینکه مخاطب عامه از عطراش خوشش بیاد، خیلی کمه، ولی در عوض عطربازای حرفه ای و قهاری که تو کشور و تو همین تیامیتو هم کم نداریم ازشون، شیفته و طرفدار پر و پا قرص عطراش هستن، اونم نه فقط برای اینکه بگن ما هم حالیمونه!! نه! چون واقعا حالیشونه و درک میکنن بند بند نتها و آکورد های رایحه هارو،و تنها فروشگاهی در کشور که همه عطرای این برند رو به عنوان دستریز موجود کرده و میکنه، همین تیامیتو عزیز و دوست داشتنی هست که باوجود کمیاب بودن و در بعضی موارد نایاب بودن عطرا، بازم به یه نحوی مقدمات موجود شدنشونو فراهم میکنه و دل جماعتی رو خوشنود و شاد میکنه، به امید اینکه تا سالهای سال این فروشگاه همینطور مقتدر و بی مانند به کارش ادامه بده.(البته اینم بگم خود بنده هنوز به اون مرحله از تکامل نرسیدم که بتونم عطرای این برند رو درک کنم)

دریک . ر
17:02:00 1402/1/26

بوش برام آشنا بود تا فهمیدم یه شباهت هایی به rien از ایتات لیبره اورنج داره البته نه کاملا. بوی خون یا فلز حس نکردم پخش وماندگاری بالا .برام تو دسته عطرهای انیمالیک چرمی قرار  میگیره مثل همیشه سپاس از جناب شیرانی عزیز 

شایان . خ
19:58:06 1402/2/24

این عطر نیست محرک جنایته آخرین باری که همچین فضایی رو تو یه عطر بو کردم 

 .اتات لیبره د اورنج سکرشنز مگنیفیکزبود لعنتی چی تو سر این مرد میگذره همچین چیزی درست کرده خوتون باید  تست کنید ولی آخرشو بگم بو زردچوبه کپک زده میداد

پرسش و پاسخ