بعد از میسون فرانسیس کوردیجان و هیستوریز د پرفیومز و ممو پاریس، حالا هم پریس مونت کارلو و میسون رباچی و ... فردا با چه برند نیش محشری همکاری خواهد کرد، خدا میدونه، استاد شیرانی عزیز اینطور که پیش میرین یواش یواش ماها باید کل درآمدمونو عطر بخریم و حتی از خورد و خوراکمون هم بزنیم، من ماه پیش حدود 7 تا 8تومن دکانت و جعبه باز ازتون خریدم و به خودم قول داده بودم تا یکی دو ماه دیگه هیچ عطری نگیرم، ولی هنوز چند روز نگذشته و میام میبینم چه عطرای محشری موجود شده و وسوسه میشه آدم

کیفیت رایحه از نظر مواد اولیه و ایضا ترکیب بالاست و خرده‌شیشه نداره.

رایحه‌ی مردانه و سنگینی هست. شکیل و شرقی. مغرور و تا حدی نخراشیده. از ادویه‌جات، بوی هل و زعفران رو خیلی زیاد حس میکنم. هرچند در نوت‌هاش نیومده ولی خیلی زیاد حس پچولی بهم دست میده. نوت‌های چوبی(چوب صندل)هم صدای رسایی دارن.

خطی و تقریبا بدون تغییر، شق و رق برای مدت طولانی میشینه روی پوست پوشنده.

یک ستاره‌ای که کم کردم به خاطر سلیقه‌ست. این طور روایح رو دوست ندارم.

اندر جواب کامبیز خ                                                                                                                                        زهی خیال باطل. 20 ساله غرق دریای عطوریم  چندسالی خودمان را کشیدیم بیرون دوباره پایمان لیز خورد رفتیم به قعر بحر  عطر هرچه پایین تر رفتیم نیشها بیشتر شد از همه طرف  نیش باران شدیم این اواخر ابکش شدیم دیگه خونم برایمان نمونده چیزی نمونده به قول سیاوش قعر دریا بشه خونم. هی عهد کردیم هی توبه شکستیم .توبه  عطر باز کور بو شدنه اینو اون نیش سازان ناسور فهمیدن هر روز یکی از شرق طلوع میکنه(پرین لومرس جفت جفت برند میسازه عینهو بز پاکستانی سالی دوبار دوقلو عرضه میکنه) یکی از غرب .نوک مگسکشونو هم صاف گرفتن رو خاور میانه خیلی وقته فهمیدن تونل ورودی جیب جماعتی دماغشونه رگ خوابمونو پیدا کردن تا نابسامانمون نکنن خواباشون رنگی نمیشه.                                                                                             بن هور

وقتی عطر را تست می کنم بدون مراجعه به اطلاعات مواد تشکیل دهنده عطر خیلی سخت است که بتوان متوجه شد که این عطر از چه ساختار و نت هایی تشکیل شده.

نه فقط برای من بلکه برای اکثر مردم دنیا این کار سختی است.

بینی انسان ها انقدر قوی نیست تا بتواند تمام جزییات یک عطر را تفکیک کند و حدس بزند.

البته که افرادی هستند که با آموزش درست، تمرین و ممارست می توانند به این درجه برسند.

چون انسان ها در طول تاریخ در تمام زمینه ها و رشته ها قابلیت پیشرفت را اثبات کردند.

حال سوال مهم اینجاست:

آیا اصلا نیاز است که تمام جزییات عطر را بدانیم ؟

فکر کنم جواب سلیقه ایست،

یک دیدگاه از بوییدن کلی هر آنچه که است باید لذت برد.

دیدگاه دیگر کندوکاو برای ساختار و جزییات عطر.

هر دو خوب است.

پیشنهاد می کنم درگیر افراطی و بیش از حد جزییات عطر نشوید، گاهی کلیت را دیدن و بوییدن جذاب تر و خوشایندتر است.

در مورد این عطر، عطر خوبیست.

خوش ساخت است.

در موردش فکر می کنید.

مشتاق بوییدن آن هستید.

زیاد عطر تست کردن بدترین بدی که دارد این است که دیگر هیچ عطری شمارا سورپرایز نمی کند.

همه عطرها شبیه هم هستند، فقط بازی با نت هاست.

ساختار جالبی دارد.

وقتی عطر به میانه راه رسید مطمن شدم که از سیوت در کار استفاده شده.

وقتی به فرگرنتیکا مراجعه کردم با کمال تعجب دیدم که خبری از این نت نیست !

خب چه چیزی می تواند این حس را القا کند ؟

فکر می کنم ترکیب cumin  و orris  این حس انمالیک سیوتی را القا می کند.

اگر دوستان در این مورد  نظری دارند خوشحال می شوم نظرتان را به اشتراک بگذارید.

در کل چیزی که من از این عطر دریافت می کنم cinnamon, sandalwood, myrrh, agarwood

حضور قدرتمند این چهار نت کنار یکدیگر که با هم ترکیب  و تلفیق شدند بعلاوه آن حس انیمالیک که در بالا به آن اشاره کردم.

برای من و از نظر من عطر خوبی است البته فقط برای تست کردن.

در یک شرایط ایده آل که توانایی خرید تمام عطرها را داشتم این عطر را نمی خریدم.

آشنا شدن و هم نشینی کوتاه مدت با آن خوب است ولی در دراز مدت و استفاده طولانی عطر مورد علاقه ام نیست.

البته که همه ما احوالاتمان نوسان دارد، امروز در کنار رنگ و لباس و موسیقی و عطری هستیم که در گذشته نبودیم و در آینده نیز قطعا تغییر می کند.

هر آنچه که تمام مردم در قسمت نظرات فرگرنتیکا و اینجا و یا هر جای دیگر می گویند فقط محدود به زمان حال آن افراد می شود. احوالاتی که قطعا در آینده تغییر می کند.

پس زیاد به نظرات گذشته و حال مردم نچسبید و برایتان ملاک نباشد.

در پاسخ به ماهان.م

من این عطرو تست نکردم اما از اونجایی که در هرم بویایی نوت مشک ذکر شده، حدس میزنم که نوت سیوت رو تحت عنوان مشک ذکر کردند. این کار رایج هست با توجه به اینکه مشک یک خانواده بزرگ و کلی شامل انواع نوتهای متفاوت میشه از جملیه سیوت که بهش مشک زباد هم میگن.

اما در مورد شناخت نوتها و تاثیرش بر حسی که از عطر دریافت میکنیم، درسته که شناخت نوتها اون حس مرموز بودن عطر رو از بین میبره (همونطور که دیدگاه علمی در طی قرنهای اخیر باعث شده حس قداست یا شاعرانگی از خیلی از پدیده ها برچیده بشه ) اما از طرفی لذت تلاش برای یافتن نوتها ی تشکیل دهنده و تجزیه و تحلیل اونها صرفا بر اساس رایحه ای که حس میکنیم، خودش یک جور حل معماست و حل معما و چیستان همیشه برای آدمیزاد جالب بوده. همین حس مسترینگ که حس کنی مثل یک کاراگاه یک مساله معکوس   یا
inverse problem
رو صرفا بر اساس سرنخها و مشاهده پذیرها یا
observables
حل میکنی هیجان انگیزه .
ضمنا من مخالف هستم با این ایده که صرف دونستن نوتها باعث میشه همه عطرها مثل هم به نظر بیان و دیگه لذت بخش نباشن. برای مثال، شما در  طی زمان با گوش کردن به موسیقی کلاسیک میتونید به تدریج با صدای سازهای مختلف آشنا بشید و بعد در یک سمفونی  شلوغ  میتونید تک تک سازهای بکار رفته رو تشخیص بدید. اما این باعث نمیشه که    بعد از اون همه سمفونیها شبیه به هم به نظر برسن. ترکیب و ترتیب و شدت و ضعف و هارمونی و .... هست که حسهای مختلف ایجاد میکنه. در دنیای روایح هم گاهی دو عطر با نوتهای کاملا مشابه میبینید اما نسبت نوتها در دو عطر مختلف باعث میشه یکی زیبا به نظر برسه و یکی زشت. و خودومن هم دقیقا نمیدونیم  چه نسبتی تا ترکیبی باید باشه که زیبا باشه ، تا زمانی که باهاش روبرو میشیم و تجربه اش میکنیم و میگیم: خود خودشه! دیگه دست بهش نزن !